وزش باد زمستانی قسمت 17 قسمت اخر فصل 1

ساخت وبلاگ
دکتر سری از روی تاسف تکون داد: از اون چیزی که میترسیدم سرش اومد......دعا کنید

زودتر تو کما بیرون بیاد! که فکر کنم نیاد با ضربه ای که به سرش خورده امکان میدم حافظه شو از دست داده

دکتر رفت و همه رو با ذهنی پر از سوال تنها گذاشت!

قطره اشکه همه روی گونشون جاری شد

جک :فردا عروسیمون بود....نه نه نه.....باور نمی کنم......منو شاید یادش نیاد

دور خودش چرخید: منو یادش نمـــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد

کریستوف دستی روی شونه جک گذاشت:اروم باش

جک که منتظر یه تلنگر از طرف کسی بود صداشو بالا برد: از من میخوایی اروم باشم؟؟؟

عشقم تو بخش سوختگیه ماشینش منفجر شده شاید زیبایی شو از دست بده

فرداشب عروسیشه ولی اون تو کماست! شاید دیگ برنگر....

انا باعصبانیتی عجیب روی جک فریاد کشید: خـــــــــــفه شــــــــــــو جک!السا من برمیگرده

همه بهت زده به انا که در حال انفجار بود نگاه میکردن!

راپونزل روی زمین نشست و همونجور که اشک میریخت و هق هق میکرد گفت: کار کیه؟ 

مگه ما چه گناهی کردیم که باید تاوان پس بدیم؟؟؟؟؟

یوجین:یعنی نفر بعدی کیه؟؟؟؟؟؟؟

هیکاپ:یکی داره باما بازی میکنه!!! مطمنم

جک اشکاشو پاک کرد:پیداش میکنم! من پیداش میکنم 

وراه خروجی رو در پیش گرفت

مریدا: پسرا برید دنبالش! ما اینجاییم!!!!!

همه دنبال جک رفتن

انا و مریداو راپونزل روی صندلی نشستن

انا: یعنی کار کیه؟

راپونزل مثل برق گرفته ها بلند شد که انا و مریدا با تعجب نگاش کردن!!

راپونزل: ســـــــــومی

مریدا و انا: چی؟

راپونزل: شاید کار سومی باشه

انا: ســـــومی اینقدر بادیگارد داره؟؟؟

راپونزل:حدس زدمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مریدا: بهتره بریم خـــــونه

همه اشکاشونو پاک کردن و از بیمارستان خارج شدن!

سورن پشت ستون ایستاد ودستشو روی گوشش گذاشت که تماس وصل بشه:حله!

پیج: هواپیما خصوصی امادس! با دکتر بخش هماهنگ کردم با خودمونه مدتی که تو نیوورک هستید

اون مواظبشه کلید خونه و همه چیز امادس حواست باشه کارت تموم شد خبر بده!!

سورن:چـــــــــــشم!

..................................................................................................

کارخونه متروکه

..................................................................................................

سومی: بابا نقشه بعدی چیه؟

پیچ دستی به موهای رنگ شب دخترش کشید: جــــــدایی! و نامزدی تو بـــــــا جک

چشمهای سومی گرد شد: چی میگی بابا؟؟ اون محـــاله قبول کنه

پیج لبخند کجی زد: قبول میکنه! تگران نباش زمان همه چی رو درست میکنه!

سومی شونه ای  بالا انداخت 

.......................................................................................

سورن بادکتر السا رو با هواپیما به نیوورک متقل کردند کلارابل هم با اونها در فرودگاه ملحق شد

و با پرواز خصوصی به نیوورک رفتند 

.............................................................................................

3 سال بعد...

السا:جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ

و از روی تخت بلند شد نفس نفس میزد

در باز شد و دکتر و کلارابل وارد اتاق شدن! تعجبکردن!

طبق نقشه ی پیچ کلارابل که مادر السا میشد جواب داد: دخترم بهوش اومدی؟؟؟

دکتر هم که ادعای پدری داشت گفت: خیلی نگرانت بودیم عزیزم

السا که کل صورتش باند پیچی بود و جایی رو نمیدید گفت: من کجام؟ اسمم چیه؟

دکتر: اسمت الساست....دختر مایی...3سال توی کما هستی...

السا: چرا باند پیچی شده ام؟

دکتر:تصادف کردی ماشینت منفجر شد دخترکم....بدنت سوخت مجبور شدی عمل زیبایی انجام بدیم

هفته ی دیگه باند باز میشه و از همیشه خوشگلتر

السا سری تکون داد نمیدوست چرا ولی حس خوبی به این قضیه نداشت

و خوابید!

...................................................

المان

.....................................................

روی میزش نشسته بود تقه ایی به در خورد

جک: بیا تو

منشی:اقای فراست اقای جین هیک اومدن!

جک: بگو بیاد

هیکاپ: جک 

و هم دیگ رو بغل کردن!

جک:دیدی السا رفت؟ 

خندید که از هزارتا گریه بدتر بود: ترکم کرد

هیکاپ: این چ عشقیه ک  بعد 4 سال فراموش نشده؟؟

جک:عشقه دیــــــــــگ السا همیشه  همیشه مال منه

هیکاپ: شروع نکن جک اعصاب ندارم

جک قطره اشکشو پاک کرد: چیشد اومدی؟

هیکاپ: حالت خوبه جک؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جک عصبی: حرف میزنی یا برو بیـــــــرون

هیکاپ: باشه بابا چرا گارد میگیری؟ سومی زنگ زد گفت بیا رستوران همیشگی

جک حرصی موهاشو بالا زد: دختره ول کن نیست اصن! من یه غلطی کردماااا ولی مهربونه

هیکاپ: من زیاد خوشم ازش نمیاد 

جک:هیک همیشه بدبینی اون نامزد منه فهمیدی؟

............................ ادامه درفصل دو.............................

نظرات بالای 20 تا

ادامه دارد...............

فصل دو وزش باد زمستانی...
ما را در سایت فصل دو وزش باد زمستانی دنبال می کنید

برچسب : زمستانی,قسمت,قسمت, نویسنده : aneesa50 بازدید : 176 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 11:38